مادر عزیزم(روزت مبارک)
بنام خدا و سلام امروز با تاخیر 1روزه اومدم بگم که دیروز اولین روز مادری بود که بعنوان یک مادر تبریک شنیدم دیروز روز من بود ولی انقد درگیر بودم که نتونستم به آنا جوون زنگ بزنم تبریک بگم و شب ساعت 11 زنگ زدم مامان جون(مامان بابایی)هم خیلی با اشتیاق صبح امد بالا دیدیم که کادویی تو دستشه و این ساعت موزیکال رو برام هدیه داد و من خجالت کشیدم و شرمنده شدم که دیروز هدیه ای که میخواستم براش بخرم رو نتونستم پیدا کنم و بهش هدیه بدم اما قول دادم یه روز مادر مختص ایشون و انا جوون بگیریم تو این هفته با هدیه ای که از قبل برای تهیه اش فکر کردم روز مادر مبارک. ...
نویسنده :
mami samira
20:45